الرسالة الثانیة لأبی دلف (کتاب)کتاب «الرسالة الثانیة لابی دلف»، ترجمه محمد منير مرسى به زبان عربی ، تالیف ابو دلف خزرجی جهانگرد و شاعر مشهور قرن چهارم هجری است. ۱ - انگیزه نگارشبا توجه به ذکر حوادث مربوط به شهرزور از سال ۳۴۱ ق، گمان میرود تاریخ نگارش رساله، در همان سال و یا اندکی پس از آن باشد. وی هدف خود را از نگارش این رساله چنین بیان میکند که: «نوشته اش آموزنده و مفید باشد تا بزرگان از آن برخوردار گردند و برای صاحبان عزت و شوکت وسیله آموزش شود و دیدگان کسانی را که از سیاحت روی زمین باز ماندهاند، روشن سازد». ۲ - معرفی مولفدر ابتدای این بحث لازم است، مطالبی درباره اولین رساله ابودلف ذکر شود. رساله نخست با سفر او به بخارا و از آن جا به چین آغاز میشود. چنین مینماید که در حدود ۳۳۱ ق/ ۹۴۲ م فرستادگانی از سوی «قالین بن الشخیر» پادشاه چین برای وصلت میان دو خاندان شاهی به بخارا آمده بودند. ابودلف به هنگام بازگشت هیات از بخارا آنان را همراهی کرد. گروهی از محققان نسبت به صحت سفر ابودلف مندرج در رساله نخست نظر منفی ابراز داشتهاند؛ اما دلیلی وجود ندارد که بتوان رساله اول را تمام کمال خیال پردازانه نامید. بعضی مطالب او درباره فرمانروای سیستان مورد تایید است. چه بسا بسیاری از مسموعات بدون رعایت صحت و سقم آنها به مطالب مورد نظر مؤلف افزوده شده باشد. ۳ - ساختار کتابکتاب با مقدمه مفیدی و جامعی از محقق کتاب آغاز شده است. پس از آن متن کتاب در بالا و حواشی محقق در ذیل صفحات ذکر شده است. مطالب رساله بدون هیچ گونه تبویب و ریزعنوانی به صورت سلسله وار بیان شده است. ۴ - گزارش محتوا۱. رساله حاضر که مشتمل بر مشاهدات نویسنده از سرزمینهای مختلف است، باید ادامه و دنباله رساله نخست باشد. در رساله نخست شرح سفر به آسیای مرکزی، تبت ، چین، هندوستان و سیستان آمده است. این رساله نیز شرح سفری است که از شیز در آذربایجان آغاز شده است. متعاقب آن ابودلف راه شمال را در پیش گرفته و روانه باکو در شیروان و سپس تفلیس شده و از آن جا دوباره به آذربایجان و نواحی اردبیل و شهرزور روی آورده و سپس از طریق کرمانشاهان راه همدان ، ری ، طبرستان ، قومس، نیشابور ، طوس و هرات را در پیش گرفته و پس از آن به شرح اصفهان و شهرهای خوزستان پرداخته است. ۲. در رساله از بعضی آثار معماری روزگاران کهن به ویژه آثار دوران هخامنشی و عهد ساسانی یاد شده است که شگفتی اعراب و جغرافی نگاران سدههای ۴ و ۵ ق را برانگیخته بوده و اغلب بر خود فرض میدانستهاند، از عمدهترین این آثار یاد کنند. ۳. یکی از جالبترین نکاتی که ابودلف در رساله خود بدان اشاره کرده، درباره وجود هلالی نقره بر بالای گنبد آتشکده شیز است، وی مینویسد: «بر بالای گنبد این آتشکده هلالی از نقره نصب شده که طلیم آن است. جمعی از امرا و فاتحان خواستند آن را بردارند؛ ولی کوشش آنان به جایی نرسید». بارتولد ضمن اشاره به این مطلب چنین اظهار نظر کرده است که به احتمال بسیار هلال بالای گنبد شیز بیش از آن که نمادی دینی باشد، نمادی دودمانی بود که بعدها در جهان اسلام گسترش یافت. ۴. ابودلف پیرامون آثار معماری عهد ساسانی و نخستین سدههای اسلامی در ایران ، اشارههایی دارد که درخور دقت است. وی به هنگام بحث از شهر «دزدان» واقع در شهرزور از ضخامت دیوار شهر یاد میکند و مینویسد چهارپایان بر بالای آن رفت و آمد میکنند. او بنای این شهر را به دارا نسبت داده که اسکندر بر آن دست نیافته است. نوشتههایش درباره قصرشیرین ، طاقبستان ، دروازههای آهنین ری ، پلهای شوشتر ، قلعه دیلم و جز آن شایان توجه است. ۵. نوشتههای او درباره ایران و قفقاز از دیدگاه جغرافیایی و نیز جغرافیای تاریخی واجد اهمیتی بسزا است. مطالب او درباره آسیابها و حمامهای تفلیس، اطلاعات مردم شناسی او درباره ارمنستان و نوشتههای او درباره گرگان و بعضی نواحی خراسان شایان دقت است. او به بناهای عجیبی که بعضی از آنها بر جای نماندهاند، اشاره میکند: «در جیل آباد ری زندان بزرگ و هولناکی وجود دارد که اطراف آن را دریاچه بسیار عمیقی فرا گرفته و بر بالای آن دژی استوار بر روی ایوانی خاکی پا برجا است. این دژ به اندازهای محکم است که نقب زدن برای خروج از آن ممکن نیست و هیچ گرفتاری نمیتواند با توسل به انواع حیل از آن جا رهایی یابد. من هیچ بنایی از این گونه و مانند آن ندیدهام». ۶. در نوشته وی دو خط مشی را به وضوح میتوان مشاهده کرد. یکی توجه به آثار برجسته و شگفتی آور و دیگری شرح پدیدههای طبیعت. وی به معدن شناسی و گیاه شناسی نیز توجهی وافر داشته است. در این زمینه مینویسد: «چون بر هنر شریف و تجارت سودمند تصفیه و تقطیر و اقسام حل و تکلیس احاطه یافتم، در باب سنگهای معدنی و گیاهان طبی دچار تردید و اشتباه شدم و لازم دیدم به دنبال سنگهای خام معدنی و منابع و چشمه سارها بروم». او از وجود معادن طلا ، سیماب، نقره ، زرنیخ زرد و لعل کبود در کوههای اطراف شیز خبر داده است. ۷. موضوع رساله دوم و بیان فاخر و پرجذبه آن در شرح مقصود، آن را در ردیف آثار ادبی قرار داده است و در این نکته جای شگفتی نیست، زیرا ابودلف در عین حال مردی ادیب و شاعر بوده است. اشعار وی نه تنها از جنبه هنری، بلکه به عنوان ماخذی برای شناختن گوینده آنها نیز در خور توجه است. ابودلف خود را وابسته به گروه «بنی ساسان» دانسته است. از قصیده وی که به استقبال از قصیده احنف عکبری سروده شده است، میتوان به وضع زندگی و حدود آوارگی و نیازمندی این گروه پی برد. اینان مردمی فقیر و محروم بودند که عمدهترین کارشان عیاری، داستان سرایی، مرثیه خوانی، معرکه گیری، فال گیری، فریب کاری، دزدی و گدایی بود. اینان به تجارت عطریات، طلسمها و داروهای ویژه درمان انواع بیماریها میپرداختند و خود را بازگشته از اسارت در روم شرقی یا نواحی دیگر و نجات یافتگان از زندان مینامیدند و با در نظر گرفتن اوضاع و احوال، خود را یهودی ، مسیحی ، شیعی ، سنی ، کور، کر، جذامی و غیره معرفی میکردند. وی در قصیده مشهور ساسانیه خویش با مباهات خود را از گروه بنی ساسان دانسته و به پیروی از گروه بنی ساسان مراتب اعتراض خویش را نسبت به فساد اجتماعی عهد عباسیان ابراز نموده است. ۸. رساله دوم، بدین جا خاتمه میپذیرد و گمان نمیرود در این قسمت بندیها خط سیر مؤلف به صورتی منظم و پیگیر ارائه شده باشد. از شرح بعضی نواحی چنین برمی آید که ابودلف شخصا آنها را ندیده باشد. به نظر میرسد که او دیلم و خوارزم را به درستی نمیشناخته، چراکه به صورتی مشروح تصویری از آن سرزمینها ارائه ننموده و تنها به ذکر مطالب کلی و مختصر بسنده کرده است و این نحوه بیان مطلب متفاوت با شرح نقاطی است که مؤلف بدان جاها سفر کرده و آنها را نیک میشناخته است. او در رساله دوم، نه از نقطه عزیمت سخن میگوید و نه از پایان خط سیر. گاه نیز مسیر حرکت او با حلقههای ضعیفی پیوند یافتهاند. یکی از نمونههای آن مسیر آرارات تا شهرزور و مهم تر از آن مسیر نیشابور تا اصفهان است. در این جا نظم و توالی زمانی مشهود نیست. ابودلف ضمن شرح حوادث در شهرزور تاریخ ۳۴۱ ق را ذکر میکند؛ ولی متعاقب آن هنگام بحث از کرمانشاهان تاریخ ۳۴۰ ق را میآورد. این خود مؤید آن است که رساله پس از پایان سفر و بر پایه به یاد ماندهها نوشته شده است. [۱]
الرسالة الثانية لأبي دلف، ترجمه محمد منير مرسى، ص۱۹.
۵ - ویژگی های کتاب۱. در کتاب دو خط مشی را به وضوح میتوان مشاهده کرد؛ یکی توجه به آثار برجسته و شگفتی آور و دیگری شرح پدیدههای طبیعت. ۲. سخنان ابودلف در بعضی موارد با کلمه «می گویند» آغاز میشود. این نیز سبب میشود که خواننده چنین پندارد که وی به آن نقاط سفر نکرده است. ۳. نویسنده در نگارش رساله کوشیده است تا رسم و سنت جغرافی نگاران اسلامی را رعایت کند. او همانند دیگر جغرافی نگاران درصدد برآمده تا مساحت و محل نواحی مسکونی، آبها، میوهها، محصولات و نیز بناهای قابل توجه را از نظر خواننده بگذراند؛ ولی اطلاعات تاریخی در رساله او اندک است. وی از آثار مهم به اختصار یاد کرده، ولی در عوض نکتههای بسیار جالبی را نیز به شرح آورده است. شاید او از نخستین مؤلفینی باشد که از نفت باکو وخانقین و جایگاه به بند کشیده شدن ضحاک (بیوراسب) در دماوند یاد کرده است. ۴. ابودلف پیرامون آثار معماری عهد ساسانی و نخستین سدههای اسلامی در ایران، اشارههایی دارد که درخور دقت است. ۵. از دیگر ویژگیهای کتاب وجود یک رشته داستانها را که بخش اعظم آنها سینه به سینه نقل میشده و نیز پدیدههای جالب طبیعت و اطلاعات تاریخی، اقتصادی، فرهنگی و جغرافیایی را در رساله خود ذکر کره است. رساله سرشار از مطالب جالبی است که بعضی از آنها در جایی نقل نشدهاند و از مطالب ارزشمند و صحیح به شمار میآیند. ۶ - وضعیت کتابنسخه خطی رسالههای ابودلف در ۱۹۲۳ م توسط زکی ولیدی طوغان در کتابخانه آستان قدس کشف شد. این رسالهها به همراه شرح سفر ابن فضلان ضمیمه کتاب البلدان ابن فقیه بود که به شخصی به نام ابن خاتون تعلق داشته است. کتاب با ترجمه و تعلیق دکتر محمد منیرمرسی بوده و در پاورقی کتاب شرح مفیدی درباره الفاظ و اصطلاحات و اعلام رساله ارائه کرده است. در انتهای اثر نیز منابع تحقیق و فهرست مطالب آمده است. [۲]
دائره المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۴۵۸.
۷ - پانویس
۸ - منبعنرم افزار جغرافیای جهان اسلام، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی (نور). |